ما ملت امام حسینیم؛ روایت ۱۰۲ خادم سلامت در مسیر عشق
در عمود ۱۰۹۲ مسیر نجف تا کربلا، جایی که خاک با اشک زائران آغشته است، ۱۰۲ نفر از دانشگاه علوم پزشکی ایران—از درمانگر تا پشتیبان اداری—خیمهای از خدمت برپا کردند. آنها نیامده بودند فقط مرهمی بر دردها باشند؛ آمده بودند تا خود، مرهمی از عشق و اخلاص شوند. این روایت، قصهی دلهایی است که در مسیر حسین (ع) تپیدند و عهد بستند: این راه ادامه دارد...
354541.mp3
ما ملت امام حسینیم؛ روایت ۱۰۲ خادم سلامت در مسیر عشق
در مسیر نجف تا کربلا، در عمود ۱۰۹۲، جایی میان خاک و افلاک، ۱۰۲ دل از دانشگاه علوم پزشکی ایران، با دستانی پر از تخصص و دلهایی لبریز از عشق، خیمهای از خدمت برپا کردند.
ما ملت امام حسینیم؛ درمان را نه فقط در دارو و تزریق، که در لبخند، در گوش سپردن به درد، و در همدلی معنا کردیم.
و خدمت را نه فقط در طبابت، که در نظمِ پشتیبانی، در هماهنگیِ بیوقفه، در تلاشهای بیصدا اما مؤثر. زائران آمدند با پای تاولزده، با فشار افتاده، با تب بالا، و ما ایستادیم؛ نه فقط بهعنوان پزشک و پرستار، بلکه بهعنوان خادمان راهی که پایان ندارد. در این مسیر، هر نبضی که گرفتیم، هر زخمپایی که بستیم، هر پروندهای که ثبت شد، شهادتی بود بر این حقیقت: این راه ادامه دارد...
ما از ایران آمده بودیم، اما دلهایمان در کربلا جا ماند. در خاکی که با اشک زائران شسته شده بود، در نگاهی که "یا حسین" را بیصدا فریاد میزد، ما فهمیدیم که درمان، گاهی فقط بودن است. بودن در کنار کسی که به عشق آمده، و تو هم به عشق خدمت میکنی. این موکب درمانی، فقط یک ایستگاه نبود؛ قطعهای از مسیر عاشقی بود که هر سال، هر بار، با هر زائر، دوباره آغاز میشود.
و ما هنوز در مسیر خدمتیم... تا وقتی که عشق هست، تا وقتی که نام حسین (ع) در دلها میتپد، ما خواهیم بود.
با دستهایی آماده، با دلهایی روشن، با عهدی که هرگز نمیشکند...
:
کامنت